عشق حقیقی چیست؟
 
دختری که قید عشقو زده
رفتی؟همه میگن قسمت ولی من میگم به درکککک
 
 
27 آبان 1389برچسب:, :: 17:0 ::  نويسنده : مریم








به نام خالق عشق

از هر کي پرسيدم عاشق واقعي کيست؟! گفت : عاشق واقعي کسي است که واسه ديدن و شنيدن صداي معشوق لحظه شماري کند، هميشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعي کسيه که فقط خوشبختي معشوقش رو بخواد ، و هيچ وقت ادعا نداشته باشه که اون  فقط مال خودشه . عاشق واقعي کسيه که معشوقش توي خونه قلبش باشه نه خونه ي واقعي ، تصويرش هميشه تو شبکيه ي ذهنش حک شده باشه نه شبکيه ي چشمش ، صداش هميشه پرده ي ذهنش رو به ارتعاش در بياره نه پرده ي گوششو ، هميشه و هر لحظه به يادش زندگي کنه نه اينکه فقط باهاش باشه. عاشق واقعي کسيه که ظاهر معشوقش رو نخواد ، باطن معشوقو بخواد . عاشق يه تصوير و يه نقاشي نباشه ، عاشق طنين صداي معشوق نباشه ، بلکه بايد عاشق فکرش ، قلبش و ادبو معرفت او باشد....

حالا اونايي که ادعا مي کنن عاشقند ببينيد اين چيزها رو در خودتون مي بينيد ، يه عاشق واقعي هستين و هيچ کي نمي تونه منکر اين حقيقت باشه



  عشقحقيقي چيه؟عاشق واقعي کيست؟
به چي مي گن
عشق حقيقي؟ کي عاشق است؟ کي معشوق؟ اصلا" عشق چيه؟ چه جوري عشق بوجود مياد؟ چرا مي گن عشق ؟

اصلا"ما عاشق هسيتم؟ مامي تونيم خودمونو را عاشق نشون بديم، ما
عشق حقيقي را مي شناسيم، ما عاشق حقيقي بوديم؟ماچه چيزهايي را براي داشتن يک عشق حقيقي مي شناسيم؟چرا اين روزها عشق ها راست نيستند؟ چرا اين روزها همه خيلي راحت دم از عشق مي زنند؟ چرا وقتي عشق را نمي شناسند از آن حرف مي زنند؟ چرا عشق را زير سوال مي برند؟ چرا دوست دارند خودشان را عاشق نشون بدن درصورتي که باطنا عاشق نيستند؟ چرا با عنوان عشق دل خيلي ها را مي شکنند؟ چرا دلشون مي خواد عشق را بي هويت و بي اساس جلوه بدهند؟ چرا عشق را بي آبرو و بي اهميت مي کنند؟ چرا عشق را با چيزهاي ديگر برابر مي دانند؟ چرا عشق را فقط تو هوس و لذت بردن مي بينند؟ چرا اين روزها عشق با هوس و شهوت يکي شده؟ مگه اينها خودشان تو اين دنيا زندگي نمي کنند؟ مگه اينها زندگي را دوست ندارند؟ مگه اينها نمي خوان روزي کسي را کنار خودشان داشته باشند؟ کسي که عاشقشون باشه، کسي که فقط مال آنها باشه؟ چرا نمي خوان عشق را بشناسند؟ چرا نمي خوان بفهمند که عشق خيلي بيشتر از آني که فکر مي کنند، ؟ چرا باعث مي شوند که ديگه کسي عشق را باور نداشته باشه؟ تا کسي دم از عشق مي زنه همه با شک و دودلي به آن نگاه کنند؟ چرا، چرا، چرا؟؟؟
به من گفت عاشقم، دوستش دارم و بدون اون هيچم و براي اون زنده هستم او رفت، تنها ماندزندگي کرد و معشوق را فراموش کرداز او پرسيدم از
عشق چه مي داني؟ برايم از عشق بگو
گفت:
عشق اتفاق است بايد بنشيني تا بيفتد

گفت:
عشق آسودگيست، خيال است خيالي خوش

گفت: ماندن است، فرو رفتن در خود است

گفت: خواستن و تملک است، گرفتن است

گفت:
عشق ساده است همين جاست دم دست و دنيا پر شده از عشق هاي زودگذر، عشق هاي سادهء اينجايي و عشق هاي نزديک و لحظه اي

گفتم: تو عاشق نبودي و نيستي

گفتم:
عشق يک ماجراست، ماجرايي که بايد آن را بسازي

گفتم:
عشق درد است درد تولدي نو، عشق تولد است به دست خويشتن

گفتم:
عشق رفتن است عبور است، نبودن است

گفتم:
عشق جستجوست، نرسيدن است، نداشتن و بخشيدن است

گفتم:
عشق درد است دير است و سخت است

گفتم:
عشق زيستن است از نوعي ديگر

به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام...؟

گفتم:
عشق راز است، راز بين من و توست، بر ملا نمي شود و پايان نمي يابد، مگربا مرگ
دانست که عاشق نبوده است


















اين چند روز
عشق هاي الکي را با همهء وجودم حس کردم، فرق بين عشق هاي راستين و حقيقي و الکي را فهميدم، دلم براي خيلي از عاشق هاي حقيقي که معشوقشان عشق الکي داشت سوخت، آنوقت بود  که با همه ی وجودم از خداي مهربانم مي خواستم که هيچ عاشق راستيني را به چنين دردي مبتلا نکنه، هيچ چيزي تو دنيا آدم را تا به اين حد خورد نمي کنه که بفهمي کسي را که با همهء وجودت، با همهء پاکي خودت، با همهء صداقتت دوست داشتي، عشقش به تو راست نباشه و الکي دم از عشق و دوست داشتن مي زده
دل هاي بزرگ و احساس هاي بلند
عشق هاي زيبا و پرشکوه مي آفرينند، عشق هايي که جان دادن در کنارش شور انگيز است، اما کدام معشوقي مخاطب راستين چنين عشقي مي تواند باشه؟ اين عشق ها هميشه تو فضاي جادويي اسطوره و افسانه سر گردانند و تو دل کلمات شعر و  ناله هاي عاشقانه موسيقي و تو روح ناپيداي هنرها و يا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خيال و تنهايي چشم به راه آمدن کسي هستند که مي دانند که نمي آيد! راستي چرا عشق ها راستند و معشوقها دروغ؟! تازه مگه عشق به بيتابي شورانگيز دل در جستجوي گم کردهء خويش نيست؟ معلوم است که من از عشق هاي بزرگ حرف مي زنم نه عشق
هاي شديد از نيازي که زادهء بدون او به سر بردن است نه احتياجي که فقر بي کسي است، ترس از مجهول ماندن نه درد محروم بودن.














ميداني: عاشق شدن آسان است اما عاشق موندن خيلي سخت است! خيلي ها عاشق مي شن، شايد خيلي شديد دلبسته بشن، اما چون
عشق را نشناختند، چون عاشق حقيقي نبودند، چون هنوز حقيقت عشق را درک نکردن، چون عشق را در نياز مي ديدند، چون عشق را تنها در ترک تنهايي مي ديدند، چون عشق را در رفع احتياجشون مي ديدند، چون تشنهء عشق بودند نه لايق عشق ، چون به دنبال کسي بودند که بتوانند باهاش زندگي کنند نه اينکه نتونن بدون آن زندگي کنند، چون عشقشون يک عشق خام بوده و عشق خام کلام دوستت دارم را ابراز مي کنه چون به معشوقش محتاج است، اما عشق پخته به معشوقش محتاج است چون دوسش داره، براي همين خيلي زود عشقشون سرد مي شه و از بين ميره، آنوقت هست که تنفر بوجود مياد و عشق جلوهء خودش را از دست مي ده!!






ولي اي عزيز من!

تو نگاه عاشقانه ات را عاشقانه نگهدار و کلام سادهء عاشقانهء خودت را خالصانه بگو و هميشه به ياد داشته باش شبه
عشق در کنار عشق بوده است! "دوستت دارم" جمله اي که عاشقانه شايد روزي هزار بار بهم مي گوييم، شايد قشنگ ترين و در عين حال مناسب ترين جمله براي حال عاشقا باشد، اما اي کاش هميشه صادقانه و از ته دل و مهم تر از همه جاوداني باشد! عاشق باش، صادق باش، پاک باش، بخشنده باش و بدون انتظار!!

عادت همه چيـز را ويران مي کند و از بين مي برد، واي به روزي که چيزي ـ حتي
عشق ـ عــادتـمان بشـه، عاشق کم است و حرفهاي عاشقانه فراوان، ديگر سخن گفتن عاشقانه دليل عشق نيست و آواز عاشقانه خواندن دليل عاشق بودن نيست، عشق کلمه نيست که عاشق شدن حرفي بشود، عشق تکرار نفس هاي عاشق و معشوق است، آرام آرام مياد و مي رود و عاشق را از طراوت مرورش سرشار مي کند، عشق کلمه نيست که ما را در بند زمان اسير کنه و محدود به يک موقيت و زمان باشه، عشق جاوداني است، عشق بخشيدن است، عشق فراموش کردني نيست، بلکه بخشيدن است، عشق گوش دادن نيست، بلکه درک کردن است، عشق ديدن نيست، بلکه احساس کردن است، عشق جا زدن و کنار کشيدن نيست، بلکه صبر داشتن و ادامه دادن است، عشق هميشه به يادش بودن است، عشق دلشورهء آن را داشتن است، عشق يعني غرورت را بخاطرش بشکني، عشق يعني براي موفقيت آن هر کاري بکني، نه اينکه آن را نردباني براي بالا رفتن خودت قرار بدي و آن را بشکني، عشق يعني در همه حال آن را کنار خودت حس کني، عشق يعني به جز آن کس ديگه اي برات مهم نباشه، عشق صداقت داشتن است، عشق راست بودن است، عشق پاک بودن است، عشق خيانت نکردن است، عشق همهء وجودت را بخشيدن است، عشق انتظار نداشتن است، پاکترين عشق آنجاست که انتظاري نباشه، پاکترين عشق آنجاست که صداقت و پاکي باشه!!!

عشق
؛ بخشيدن، از خود گذشتن، درک کردن، احساس کردن، صبر داشتن، انتظاري نداشتن، راست بودن، پاک بودن، يکي بودن، همراه بودن، دوست بودن، همدل و همزبان بودن، ايمان داشتن و با معشوق به خدا رسيدن است!!...



نظرات شما عزیزان:

مريم
ساعت19:07---17 آذر 1389
وب خوبي داري

math
ساعت17:27---28 آبان 1389
با سلام وب سایت خوبی داری امیدوارم همیشه برقرار باشی به من هم سر بزن

...................
ساعت17:15---27 آبان 1389
ghshang bod
va haghighat


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


سلام من یه دختر سرخوشم 20ساله از....به خودم مربوطه! یه دختر کاملا شاد و سر خوش که بیخیال همه چیم اگه قراره فردا بیفتم فرتی بمیرم باید خنگ باشم دنیارو جدی بگیرم بعضیا که غم دنیارو انداختین رو دوشتون بدونین خدا شونه هارو آفریده که بندازی بالا و بگی بی خیال
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان در خیال وصال و آدرس lovers.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد..





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 57
بازدید ماه : 210
بازدید کل : 140921
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 175
تعداد آنلاین : 1